آیا مایل هستید اعلانات مربوط به گفتگوهای آنلاین خود را روی دستگاه
خود دریافت کنید؟
در پنجره باز شده روی دکمه Allow کلیک کنید...
لطفاً اتصال اینترنت خود را بررسی کنید.
تلفن تماس:
شما میتوانید درخواست ارزیابی حقوقی خود را بطور مستقیم برای ارسال کنید و در کوتاهترین زمان ممکن از ایشان پاسخ
بگیرید.
لطفا دقت داشته باشید، شما در هر روز تنها
میتوانید ۳
درخواست ارزیابی حقوقی رایگان ویا ارتباط مستقیم با متخصص ثبت نمایید.
همچنین دقت داشته باشید درصورت عدم انتخاب متخصص، پیام شما برای تمامی متخصصان ارسال شده و ایشان
می توانند ارزیابی خود را از درخواست شما مطرح نمایند.
در پروندهای با موضوع خلع ید از زمین مشاع، به دلیل روستایی بودن ملک، اسناد عادی و گواهی مالکیت شورایی که در آنها بر مشاعی بودن زمین تاکید شده بودند در اختیار بوده و چون سابقه ثبتی زمین در جریان بوده و خاتمه نیافته بود (اظهارنامهای به نام پدربزرگ بنده داشته است)، دادگاه پرونده را به جریان انداخت و با حضور خواندگان پرونده بررسی شد، خواندگان ادعای تقسیم زمین داشتند و درخواست شهادت شهود مبنی بر آن را نمودند که با توجه به تناقضات و جرح شهود، شهادتشان رد شد و در نهایت با احراز مالکیت اینجانب و اشاره به آن در رای بدوی و مشاعی اعلام شدن زمین، حکم به خلع ید و قلع و قمع از بنای ساختهشده که در قسمتی از زمین قرار داشت، صادر شد، نتایج دو مرحله کارشناسی و نامه ثبت و... هم موجود و در رای اشاره شده بود.
متاسفانه در مرحله تجدیدنظر، قضات رد شهادت شهود توسط دادگاه بدوی را نقض کرده و در رای جدید اعلام کردند که به استناد گواهی شهود، زمین تقسیم شده و غصب رخ نداده و حکم بر بطلان دعوای اینجانب صادر کردند.
حال با توجه به شرح ما وقع، آیا این حکم بطلان در مرحله تجدیدنظر، ناقض احراز مالکیت بدوی اینجانب نیز هست یا اینکه با وجود عدم اشاره و عدم ورود به بحث مالکیت در رای تجدیدنظر و صرفا قبول تقسیم و رد غصب، همچنان احراز مالکیت بر زمین مورد اشاره تصدیق شده است؟ آیا به استناد این رای، میتوان درخواست صدور سند برای اینجانب داشت؟ در درخواست صدور سند مجدد باید اثبات مالکیت را درخواست کرد و همه شرکا را طرف دعوا گرفت یا با اعلام قبول تقسیم و شهادت شهود ادعایی (هرچند کذب بودند اما متاسفانه پذیرفته شد) در رای تجدیدنظر، نیازی به این امر نیست؟ پیشاپیش از توجهتان بسیار سپاسگزارم.
در خصوص سوال شما، باید توجه داشت که رای صادره در مرحله بدوی که مالکیت شما را احراز کرده، با رای تجدیدنظر که آن را نقض کرده، اهمیت خود را از دست داده است.
رای تجدیدنظر به دلیل پذیرش شهادت شهود و اعلام تقسیم زمین، حکم بدوی در خصوص خلع ید و مالکیت را نقض کرده است. بنابراین، رای تجدیدنظر نشاندهنده این است که دادگاه تجدیدنظر به نتیجهای متفاوت از دادگاه بدوی رسیده است.
با توجه به اینکه در رای تجدیدنظر به مساله مالکیت اشارهای نشده و صرفا تقسیم زمین و رد غصب مطرح شده است، به نظر میرسد که مالکیت شما نیازمند اثبات مجدد است و نمیتوان به استناد این رای درخواست صدور سند مالکیت نمود.
در خصوص صدور سند مالکیت، شما باید دعوای اثبات مالکیت را طرح کنید و تمامی شرکا را به عنوان طرف دعوا معرفی نمایید. این امر به شما کمک خواهد کرد تا حقوق مالکیت خود را به صورت قانونی تثبیت نمایید.
برای اطلاعات بیشتر، میتوانید به ماده ۳۵۵ قانون آیین دادرسی مدنی و سایر مقررات مرتبط مراجعه کنید.
این پاسخ توسط هوش مصنوعی تولید شده است. لطفاً
توجه
داشته باشید که ممکن
است اطلاعات
ارائهشده
بهطور کامل دقیق
یا قابل اعتماد نباشد. توصیه میشود برای تأیید صحت اطلاعات، به مشاوره وکلای مجرب مراجعه کنید.
سلام وقتت بخیر
با توجه به اطلاعات ارائه شده، به بررسی پرسشهای شما میپردازم:
تاثیر رای تجدیدنظر بر احراز مالکیت بدوی
رای دادگاه تجدیدنظر که با پذیرش شهادت شهود مبنی بر تقسیم زمین، حکم بر بطلان دعوای خلع ید شما صادر کرده است، به طور مستقیم ناقض احراز مالکیت اولیه شما که در رای بدوی آمده بود، نیست، اما وضعیت را پیچیده میکند.
عدم نفی صریح مالکیت: دادگاه تجدیدنظر به موضوع مالکیت ورود نکرده و صرفا با استناد به تقسیم زمین، وقوع غصب را منتفی دانسته و در نتیجه دعوای خلع ید را باطل اعلام کرده است. این بدان معناست که اصل مالکیت مشاعی شما (پیش از تقسیم ادعایی) زیر سوال نرفته است.
تغییر مبنای دعوا: دعوای خلع ید بر مبنای مالکیت بر مال مشاع و تصرف غیرمجاز خواندگان اقامه شده بود . وقتی دادگاه تجدیدنظر تقسیم زمین را میپذیرد، فرض بر این است که دیگر تصرف خواندگان در سهم مفروزی خودشان (پس از تقسیم) غاصبانه نیست . بنابراین، حکم بطلان دعوای خلع ید، ناشی از عدم احراز غصب است، نه عدم احراز مالکیت شما بر سهم مشاعیتان.
اعتبار رای بدوی در بخش مالکیت: اگر رای دادگاه بدوی در قسمت احراز مالکیت شما به طور صریح در رای تجدیدنظر نقض نشده باشد، آن بخش از رای بدوی که مالکیت شما را احراز کرده، همچنان میتواند به عنوان یک قرینه یا حتی دلیل بر مالکیت شما تلقی شود، البته با این قید که دادگاه تجدیدنظر ماهیت ملک را از مشاع به تقسیمشده تغییر داده است.
درخواست صدور سند
با توجه به رای دادگاه تجدیدنظر که تقسیم زمین را پذیرفته است:
درخواست سند برای سهم مفروز: اگر دادگاه تجدیدنظر تقسیم را پذیرفته، شما میتوانید بر مبنای این تقسیم (که مورد پذیرش دادگاه قرار گرفته) درخواست صدور سند برای سهم مفروزی خود را داشته باشید . در این حالت، شما به جای اثبات مالکیت مشاعی، باید بر اساس تقسیمی که دادگاه آن را به رسمیت شناخته عمل کنید.
نقش رای تجدیدنظر: رای دادگاه تجدیدنظر مبنی بر قبول تقسیم، میتواند مستندی برای درخواست تفکیک و صدور سند مالکیت مفروزی باشد. دادگاه عملا اعلام کرده که ملک از حالت اشاعه خارج شده است.
طرف دعوا در درخواست سند:
اگر هدف شما صرفا دریافت سند برای سهمی است که بر اساس تقسیم مورد قبول دادگاه تجدیدنظر به شما تعلق گرفته، و سایر شرکا نیز این تقسیم را قبول دارند یا دادگاه آن را قطعی دانسته، ممکن است نیازی به طرح دعوای جدید اثبات مالکیت علیه همه شرکا نباشد. شما میتوانید با استناد به رای دادگاه تجدیدنظر و سایر مدارک، از اداره ثبت اسناد و املاک تقاضای صدور سند برای سهم مفروزی خود کنید .
اما اگر در مورد حدود تقسیم یا صحت آن اختلاف نظری با سایر شرکا وجود داشته باشد، یا اداره ثبت برای صدور سند مفروزی نیاز به طی مراحل قضایی دیگری بداند (مانند دعوای الزام به تنظیم سند رسمی تقسیمنامه یا صورتجلسه افراز)، در آن صورت ممکن است نیاز به طرح دعوای جدیدی باشد که در آن سایر افرادی که در تقسیم ذینفع هستند، طرف دعوا قرار گیرند.
اثبات مجدد مالکیت: با توجه به احراز مالکیت در دادگاه بدوی (هرچند نتیجه دعوای خلع ید به دلیل دیگری تغییر کرده)، شما یک سابقه مثبت در این زمینه دارید. در فرآیند درخواست سند، این احراز مالکیت میتواند مورد استناد قرار گیرد. مسئله اصلی اکنون، تثبیت تقسیم و دریافت سند بر مبنای آن تقسیم است، نه لزوما اثبات مجدد اصل مالکیت مشاعی اولیه شما که قبلا یک بار احراز شده است.
نکات مهم:
قطعیت رای: اهمیت دارد که رای دادگاه تجدیدنظر قطعی شده باشد .
ابهام در تقسیم: اگر رای دادگاه تجدیدنظر صرفا به طور کلی تقسیم را پذیرفته اما جزئیات، حدود و متراژ سهم هر فرد مشخص نشده باشد، ممکن است برای صدور سند نیاز به اقدامات تکمیلی (مانند تامین دلیل برای تعیین حدود تقسیم یا حتی دعوای تنفیذ تقسیمنامه شفاهی مستند به شهادت شهود) باشد.
سابقه ثبتی: اشاره کردید که زمین سابقه ثبتی در جریان داشته است. پیگیری وضعیت ثبتی ملک و اینکه آیا این تقسیم ادعایی به نحوی در سوابق ثبتی منعکس شده یا قابل انعکاس است، اهمیت دارد .